به گزارش سرویس فناوری موتور جستجوی خبری آک تک به نقل از تکنا
به گزارش سرویس اخبار تکنولوژی رسانه رادیو فناوری ،
وقتی در مارس 2020 از سال اول کالج به خانه برگشتم، انگار هرگز بهار را در سیاتل تجربه نکرده بودم، حتی اگر این تنها جایی بود که تا به حال آن را خانه خوانده بودم. شکم نارنجی رابین ها را تماشا کردم که هرگز متوجه آن نشده بودم. من گلودندرون بیرون پنجره ام را تماشا کردم که قبل از اینکه به رنگ سفید در بیاید سرخ شد. اما اکنون سال 2022 است و دیگر یک بهار همه گیر وجود ندارد – سه مورد بوده است. آیا پارسال بود که روز مادر را در پاسیو زیر آفتاب گذراندیم و می خوردیم و می خواندیم و می خندیدیم؟ چه زمانی به سدرو-وولی فوتریس بزرگ بازگشتیم؟ و بعد از ظهر ما بچه خرگوش ها را در پنجره خود پیدا کردیم؟ زمان برای همه به هم ریخته است، و من به خاطر کندی که در بعضی مواقع پیدا کرده ام خوش شانس هستم، به خصوص در مورد خانواده ام. اما احساس گم شدن در یک جدول زمانی بی پایان از ناامیدی و عدم اطمینان به همان اندازه آسان است.
همانطور که در کلاس های آنلاین و همه چیزهایی که در آن سال اول همه گیری رخ داد غرق شدم، رسانه های اجتماعی هم به گودال ترس و هم به محلی برای امید و اجتماع تبدیل شدند. من 50 دنبال کننده در توییتر دارم، ترکیبی از دوستان دبیرستانی و دانشگاهی و نویسندگانی که در کمال تعجب من را دنبال کردند. در بیشتر موارد، من از آن برای توییت استفاده نمی کنم. در عوض، به نوعی کولاژ از غریبه ها و پروژه های آنها تبدیل شده است، که من به طور تصادفی با آنها روبرو شده ام. گاهی اوقات من فید خود را باز می کنم پارکر هیگینز @choochoobot و لذت کوچک از دیدن قطارهایی که در حال حرکت در مناظر تصوری ایموجی هستند یا برای هنرمندان #plottertwitter، مانند پل ریکاردز (@paulrickards)، که از کدهای مدرن برای ایجاد طرح های پر جنب و جوش با پلاترهای قدیمی استفاده می کند.
اینطوری پیدا کردم کریستینا رایلی (@cmarieriley). از اواخر سال 2020 تا پایان سال گذشته، فید توییتر او خروجی برای دومین تکرار پروژه ای بود که او اکنون آن را The Beach Today می نامد. این حساب محصول پیادهرویهای روزانه او در ساحل است، مناظر دریایی را با صخرههایی که در زیر آب پیدا کرده، جفت میکند، که اغلب از نظر الگو و رنگ مطابقت دارند. دیدن صخرهای که با رنگهای صورتی و سبز در حالی که گلها در خط ساحلی شکوفه میدهند یا سایهای از نارنجی را در پایین سنگریزهای که در زیر غروب خورشید یافت میشود، ببینید، نوعی جادو است. این فهرستی از مکان و زمان شخص دیگری است که باعث شده کمتر احساس تنهایی کنم و خلاقانه در سرگردانی های روزانه ام الهام گرفته باشم.
در بهار امسال، هر هفته لحظهای را پیدا کردم تا روی نیمکت پارک بنشینم و قصد دارم برای یک کلاس هنری بسازم. در آن زمان، کریستینا دست کم برای توییتر، سنگریزه ها را با آسمان هماهنگ نکرده بود. اما تمرین او که اکنون در اینستاگرام @the_beachtoday آرشیو شده است، در بازدیدهای من نفوذ کرده بود. من آنطور که او ساخته بود جفت نمی ساختم. در عوض، گذر زمان را با سه بید که اولین منظره من از دریاچه را قاب میکردند، مشخص کردم، از شاخههای آنها که در بالای یک افق معلق بودند، زمانی بدون برگ و به زودی پر، در هنگام شب شکل گرفته بودند و در نسیم اولیه بهاری در حال پرواز بودند، عکاسی کردم. به یاد حوض اردکی افتادم که در طول تقریباً سه فصل در سال اول دانشگاهم دیده بودم. وقتی تلفنم را باز کردم تا حساب رایلی را دنبال کنم، به من نگاهی اجمالی به معنای بسیار برایم داد.
یک روز یکشنبه در حال خوردن گرانولا بودم و در مقابل باد مقاومت میکردم که با مرد پدربزرگی روبرو شدم که در ساحل دریاچه مشغول انباشتن چوبهای خشک شده بود. هر بار که روی نیمکت استراحت می کرد از کنارم رد می شد، شوخی می کردیم یا در مورد تغییر پارک صحبت می کردیم و در حالی که من برای خداحافظی دست تکان می دادم به ماهیگیری روی تیر تلفن اشاره می کرد. او برای مدت طولانی خط ساحلی را با کنده ها تثبیت کرده بود و از درختان نزدیک به امواج محافظت می کرد. روزی دیگر، یک دانشجوی دکترا که دوربینش با دوربین من مطابقت داشت، با خوشحالی به قورباغهها اشاره کرد و ما در یک روز زمستانی بسیار گرم، نور خورشید را از تکههای عظیم یخ تماشا کردیم. با این حال، بیشتر اوقات، من بی سر و صدا نگاه می کردم، روشی که تصور می کردم کریستینا در افق و جوهر مکانی در حضور قابل اعتماد برگ ها و سنگ ها و آب داشت.
در 21 سپتامبر، او زیر یک جفت جدید نوشت: «مردی از او پرسید که آیا به دنبال گنج میگردم، انگار که قبلاً روی آن ایستادهام».
ساحل امروز مرا تشویق کرد تا الگوها و شگفتیها را در روزگار پیدا کنم. من تعجب کردهام که چگونه زمان، خاطرات و مکانها را در عصر دیجیتال، زمانی که همه چیز در مقیاس سیارهای در حال تغییر است، ردیابی میکنیم. بنابراین من با سال کریستینا از سواحل و سنگریزه ها وقت گذاشتم و تصاویر خودم را ساختم که می توانست دسته ای از درختان و بدنه ای از آب را در حالی که آنها را با خود از طریق یک چشمه دیگر حمل می کردم، ثابت نگه دارد. پیدا کردن یک مسیر برای پیاده روی، یک نیمکت برای نشستن در هر روز می تواند برای استواری شما کافی باشد، همانطور که در تغییر احساس لذت می کنید.
ماری کرامر یک دانشجوی ارشد در دانشگاه کرنل است که در زمینه محیط زیست و پایداری تحصیل می کند. او از کتاب، هنر و پیاده روی لذت می برد.
این مطلب از رسانه های بین المللی معتبر جمع آوری بطور خودکار شده و رسانه رادیو فناوری نقشی در تهیه و تالیف انها ندارد. رادیو فناوری تابع مقررات و آرمانهای جمهوری اسلامی ایران است بنابراین اگر این مطلب نیاز به حذف و یا ویرایش دارد به ما اطلاع دهید.
منبع
رادیو فناوری
به صفحه اخبار فناوری بروید و دیگر خبرها را مشاهده نمایید.